عيد، «حول حالنا» است
كه واجب است بفهميم

عيد، شوقي است
كه پدرم را به مزرعه مي خواند
عيد، تن پوش كهنه باباست
كه مادر
آن را به قد من كوك مي زند
و من آن قدر بزرگ مي شوم
كه در پيراهن مي گنجم
عيد، تقاضاي سبز شدن است
يا مقلب القلوب!

{-47-}
2 امتیاز + / 0 امتیاز - 1393/12/29 - 23:03